به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»سودابه حیدری
چشم انداز رؤیای امپراتوری ترکیه در سال ۲۰۲۳
برای تحلیل و بررسی اهداف و نیات سیاستگذاران روابط بینالملل در کنار نظریههای مطرح در علوم سیاسی و روابط بینالملل، باید به برخی گفتار و کردار سیاستگذاران نیز توجه کرده و بر آنها تمرکز کرد. نیات و اهداف پشتپرده بسیاری از سیاستگذاران نظام بینالملل را میتوان در گفتارهای به نظر ساده یا بلندپروازانه آنان به خوبی مشاهده کرد که شاید در نگاه اول برای بسیاری از شهروندان و حتی کارشناسان نیز امری عادی و کم اهمیت جلوه کند.
گفتار و کردار به ظاهر ساده و کم اهمیت سیاستگذاران و کارگزارن برخی دولتها در نظام بینالملل میتواند چشمانداز یک سیاستگذاری بسیار مهم برای سالها و بلکه دهههای آینده در یک کشور یا یک سیستم بینالمللی باشد. بنابراین توجه، تمرکز و تحلیل سخنان سیاستگذاران سیاست خارجی دولتها، امری اجتنابناپذیر برای رهبران و سیاستگذاران سایر بازیگران نظام بینالملل محسوب میشود.
برخی از مهمترین سیاستگذاریها در سیاست و روابط خارجی، در اسناد و مدارک حتی محرمانه و سری نیز ثبت و نگارش نمیشوند، بلکه این سیاستها، اهداف و نیات آنان را باید در سخنان سیاستگذاران ارشد دولت ها جستجو و پیگیری کرد.
سیاستگذاران ترکیه طی حدود 20 سال اخیر (از سال 2002 و قدرتیابی حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان) بخش مهمی از سیاستگذاریهای خود را در سخنان و نوشتههای ظاهراً آکادمیک خود نشان دادهاند. سیاستگذاران ارشد و رهبران ترکیه طی این دوره زمانی (2002 تاکنون) در کنار بسیاری سیاستگذاریهای رسمی و آشکار دولت ترکیه، برخی سیاستگذاریهای نهان و پشتپرده نیز داشتهاند که بیشتر بر اصل قدرتیابی و گسترش قدرت نظامی و جغرافیایی این کشور در آسیای جنوب غربی استوار بوده است.
سیاستهای صلحجویانه و مسالمتآمیز در روابط خارجی با همسایگان و سیاست درهای باز در سیاستگذاری اقتصادی ترکیه موجب شد تا این کشور بتواند در قالب سیاستهایی چون "تنش صفر با همسایگان" در دهه اول حاکمیت حزب عدالت و توسعه، تنش با همسایگان خود مانند ایران، سوریه، عراق، یونان، روسیه و ... را کاهش داده و رویکردی تازه در تعاملات و روابط با همسایگان خود ایجاد کند.
اما تمام این تلاشهای ظاهراً تنشزدای ترکیه با همسایگان تنها تا سال 2010 دوام داشت و با آغاز تحولات سیاسی و اجتماعی در جهان عرب، چهره اصلی سیاستگذاران ارشد و رهبران ترکیه در قالب چرخش بزرگ در سیاست خارجی این کشور نمایان شد.
چرخش از سیاست "تنش صفر با همسایگان" به سوی "تنش فراگیر و ستیزهجویانه با همسایگان" که به دستورکار اصلی سیاستگذاران دولت ترکیه تبدیل شد، اهداف و نیات زوج سیاستگذار اردوغان و داووداوغلو را آشکار ساخت. دخالتهای شدید و ستیزهجویانه ترکیه در سوریه، یمن، مصر، لیبی و ... را میتوان ازجمله جلوههای چرخش بزرگ در سیاست خارجی این کشور در آسیای جنوب غربی قلمداد کرد.
دهه دوم حاکمیت حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان در ترکیه با آشکار شدن نیات و اهداف پشتپرده زوج سیاستگذار اعظم (اردوغان - داووداوغلو) همراه بود. برجستهترین مؤلفه این سیاستگذاری جاهطلبانه و بلندپروازانه را میتوان در این جمله احمد داووداغلو وزیر امور خارجه وقت ترکیه مشاهده کرد که در یک سخنرانی در سال 2012 میگویند: (هر سرزمینی که در سالهای 1911 تا 1923 از دست دادهایم و از آنها عقبنشینی کردهایم را در سالهای 2011 تا 2023 به دست میآوریم و با برادرانمان در آن سرزمینها دیدار میکنیم. این یک مأموریت تاریخی ضروری است.)1
این یک جمله را میتوان چکیده سیاست خارجی و بلکه ماهیت اصلی و پنهان نیات و اهداف دولت ترکیه از سال 2011 به بعد محسوب کرد که البته خلاصه نظریه و کتاب "عمق راهبردی" استاد احمد داووداوغلو به عنوان سیاستگذار، مراد و مرشد شخص اردوغان نیز هست.
بر اساس این یک جمله که ماهیت اصلی سیاستهای ترکیه طی یک دهه اخیر بوده است، سال 2023 به عنوان افق چشمانداز سیاستگذاری جاهطلبانه ترکیه در منطقه، باید با رهبری و تسلط هژمونیک این کشور بر آسیای جنوب غربی و بهخصوص کشورهای عربی منطقه همراه باشد!
نباید فراموش کرد که احمد داووداوغلو قبل از تشکیل حزب عدالت و توسعه، یک چهره علمی و دانشگاهی ترکیه محسوب میشدند که با قدرتیابی حزب عدالت و توسعه، از 2009 تا 2014 وزیر امورخارجه دولت اردوغان و سپس از 2014 تا 2016 نیز نخست وزیر ترکیه بودند و همواره یکی از چهرههای تأثیرگذار سیاسی و علمی ترکیه محسوب شدهاند.
برای بررسی چشم انداز 2023 در سیاستگذاریهای ترکیه در سطح منطقه آسیای جنوب غربی و تسلط کامل بر کشورهای عرب از سوی ترکیه، موارد زیر که در این سحنان احمد داووداوغلو به آنها اشاره شد قابل بررسی و تأمل است:
یکم- سرزمینهای 1911 تا 1923: این جمله وزیر امور خارجه وقت ترکیه و یکی از قدرتمندترین سیاستگذاران این کشور در سال 2012 یعنی احمد داووداوغلو دارای دو دوره زمانی خاص است که دوره اول آن یعنی از 1911 تا 1923 یادآور دوران ضعف شدید و فروپاشی نهایی امپراتوری عثمانی است.
طی این دوره زمانی (1923-1911) که دوران سیاه تاریخ ترکیه طی حدود 100 سال اخیر محسوب می شود، بزرگترین و قویترین امپراتوری جهان طی این بازه زمانی به حدی ناتوان و شکست خورده بود که علاوه بر فروپاشی، استقلال و جدایی همه سرزمینهای اشغالی پیرامونی در اروپا، آسیای صغیر، شمال آفریقا و حوزه عربی، حتی بخشهای مهم و اصلی این کشور مانند: ازمیر، آناتولی شرقی و ... نیز بر اساس معاهده سِوِر در سال 1920 میان فاتحان جنگ تقسیم شده بود.
هر چند با قدرتیابی ترکهای جوان و تحت رهبری مصطفی کمال آتاتورک، تمامیت ارضی ترکیه بازپس گرفته شده و جغرافیای سیاسی کنونی ترکیه حفظ شد، اما در هر حال سالهای 1911 تا 9123 برای شهروندان کنونی ترکیه و بهخصوص برخی بلندپروازان این کشور، سیاهترین دوران و حسرتبارترین دوره تاریخی آنان محسوب میشود.
دوم- سالهای 2011 تا 2023: دیگر دوره زمانی تصریح شده در سخنرانی احمد داووداوغلو که همخوانی و همپوشانی خاصی با بازه تاریخی اول دارد، سالهای 2011 تا 2023 را شامل میشود که یادآور صدمین سالگرد 1911 تا 1923 است و بر نقش و تأثیر ترکیه بر تحولات سیاسی، اجتماعی منطقه و بهویژه تحولات جهان عرب که با عناوینی چون: بهار عربی، بهار اسلامی، بیداری اسلامی و ... معروف هستند نیز اشاره دارد.
اگر چه این تحولات سیاسی و اجتماعی جهان عرب از پایان سال 2010 در تونس شروع شد، اما تغییر دولت و سقوط دیکتاتور تونس در ژانویه 2011 رخ داده و سپس سال 2011 به سال سراسر اعتراض، آشوب و سرنگونی برخی حاکمان عرب تبدیل شد. آشوبها سراسر جهان عرب را فرا گرفته و سال 2011 را به یک سال سرشار از اخبار اعتراضات و تغییرات سریع در کشورهای حوزه عربی تبدیل کرد که البته دولت ترکیه نیز به شدت در این تحولات دخالت داشته و در معرفی خود به عنوان الگو و جانشین دولتهای سرنگون شده، سعی داشت.
فعالیتها، گفتار و کردار سران ترکیه و بهخصوص اردوغان و داووداوغلو که سعی داشتند تا خود را الگوی موفقی برای جایگزینی با دولتهای ساقط شده عربی جلوه دهند، با تبلیغات گسترده و دخالتهای دستگاه دیپلماسی این کشور در لیبی، تونس، مصر و بهویژه سوریه همراه شده بود و سال 2011 را به سالی نسبتاً موفق برای دولت ترکیه تبدیل کرده بود.
بنابراین سال 2011 را میتوان سال آغاز بازگشت به دوران نوستالژی امپراتوری عثمانی قلمداد کرد که با کمک گرفتن دولت ترکیه از هستههای خاموش و مخفی اخوانالمسلمین که از کما خارج شده بودند در سراسر حوزه عربی و بهخصوص در مصر، سوریه، تونس و ... در حال کسب و افزایش منافع راهبردی خود بودند.
سال 2023 نیز که یکصدمین سالگرد پایان امپراتوری ترکیه و تشکیل جمهوری ترکیه کنونی است از این جهت از سوی داووداوغلو مطرح میشود که قادر بود تا در این سال و درست در صدمین سالگرد سقوط و فروپاشی دردآور امپراتوری عثمانی در 1923، بار دیگر ترکیه کنونی در شکل و شمایل یک ابرقدرت جدید (قدرت جهانی) در جهان به قدرتنمایی بپردازد.
سوم- دیدار با برادران در سرزمینهای عقبنشینی شده: بخش مهم سخنان سیاستگذار اعظم ترکیه و خالق نظریه "عمق راهبردی" که نیات و اهداف سران این کشور را آشکار میکند، مؤلفه "دیدار با برادرانمان در هر سرزمینی که در سالهای 1911 تا 1923 از دست داده¬ایم و از آنها عقبنشینی کردهایم" است.
این بخش از سخنان داووداوغلو را میتوان بارزترین و صریحترین اعتراف سران دولت ترکیه برای تسلط یا تصرف و اشغال سرزمینهای جدا شده از ترکیه در زمان فروپاشی عثمانی طی سالهای 1911 تا 1923 دانست که تنها از طریق اقدامات ستیزهجویانه، جنگطلبانه و دخالتهای آشکار و مخفی ترکیه در کشورهای مستقل، برآورده میشوند.
برادرانی که ترکیه (اردوغان و داووداوغلو) میخواهند از سال 2011 تا سال 2023 با آنها دست بدهند، کدام برادران یا کشورها هستند؟
برای پاسخ به این پرسش باید به بازه زمانی اول این سخنان یعنی 1911 تا 1923 مراجعه شود و کشورها و سرزمینهایی که در این دوره از امپراتوری عثمانی جدا شدند را جستجو کنیم. با توجه به اهمیت دسترسی ترکیه به اهداف خود در این کشورها، فهرستی بلند از کشورهای عربی را میتوان تهیه کرد.
1- سوریه: این کشور که دارای پیشینه تاریخی بسیار طولانی بوده و دمشق پایتخت این کشور هنوز هم عنواندار قدیمیترین پایتخت جهان است، حدود 4 قرن تحت سلطه و اشغال عثمانی بود تا اینکه بعد از جنگ جهانی اول و قیام سراسری اعراب علیه عثمانی، در سال 1918 از عثمانی استقلال یافت. این کشور یکی از اولین و در دسترسترین اهداف دولت ترکیه برای اجرای سیاست بازگشت به ابرقدرتی ترکیه در جهان بود که با دخالتهای شدید ترکیه در امور سوریه و حمایت از گروههای اغلب ستیزهجو همراه شده بود.
سیاستهای مداخله جویانهای که همچنان نیز ادامه دارد و ترکیه بخشهایی از شمال شرقی سوریه را نیز اشغال، تعدادی از شهروندان این کشور را قتل عام کرده و مراکز آموزش و پرورش تروریست برای اعزام به لیبی و ... ایجاد کرده است!
2- مصر: این کشور نیز دارای پیشینهای بسیار روشنتر و قویتر از ترکیه است که بیش از 100 سال تحت تسلط عثمانیها بود و سرانجام در سال 1914 از عثمانی جدا و موقتاً تحت قیمومت انگلستان قرار گرفت. دولت ترکیه با آغاز تحولات عربی در مصر و در نهایت برکناری حسنی مبارک، با حمایت و پشتیبانی همهجانبه از اخوان المسلمین توانست منافع خود را در مصر تا حدودی بازیابی کند و با انتخاب محمد مرسی به ریاست جمهوری، مصر و ترکیه به اوج برادری و تعاملات سیاسی خود وارد شدند که مصداق همان دست دادن با برادران در سخنان داووداغلو بود. اما با بلندپروازیهای محمد مرسی و سرنگونی دولتش توسط نظامیان مصری، ماه عسل کوتاهمدت اردوغان و مصر نیز به پایان رسیده است و دو کشور به دشمنانی بسیار سرسخت در مسائل منطقهای و بهخصوص جهان عرب تبدیل شدهاند.
دولت ترکیه و اردوغان همچنان برای تحقق اهداف یکصدمین سالگرد تشکیل ترکیه نوین و رسیدن به نیات عمق راهبردی خود، از جنبش اخوان المسلیمن حمایت می کنند و منتظر سرنگونی دولت کنونی مصر هستند.
3- لیبی: سرزمینی که تا 1912 تحت تسلط عثمانی قرار داشت اما ایتالیا آن را از سلطه و اشغال عثمانی خارج کرد و از ارزش بسیار بالای اقتصادی به خاطر منابع عظیم نفت و گاز برای ترکیه برخوردار است. دولت ترکیه با آغاز تحولات سیاسی در لیبی، در کنار کشورهای غربی علیه معمر قذافی قرار گرفته و حتی در بمباران این کشور نیز شراکت داشت.
احمد داووداغلو که آن زمان وزیر امور خارجه ترکیه بودند طی مصاحبهای در شهریورماه 1395 مطابق با آگوست 2011 میگویند: ((سه روز پیش که در دیداری سر زده به "بنغازی" رفتم و با رهبران شورای انتقالی لیبی دیدار کردم، تصرف طرابلس به دست مخالفان را به ورود پیامبر اسلام (ص) به مکه تشبیه کردم و از آنها خواستم تا مانند پیامبر رفتار کرده و همه را ببخشند.))2 چنین تشبیهی را میتوان جلوهای دیگر از نیات و اهداف ترکیه برای فضاسازی ورود ترکیه به لیبی و تسلط خود بر این کشور دانست.
بعد از سرنگونی حکومت قذافی و مرگ این دیکتاتور، دولت اردوغان سعی داشت تا خود را به عنوان یک الگوی نوین حکمرانی به شهروندان و گروههای سیاسی لیبی معرفی کند. اما لیبی پس از قذافی به یک میدان برای قدرتنمایی قدرتهای بزرگ مانند: آمریکا، روسیه و دولتهایی مانند: عربستان، امارات متحده عربی، قطر و مصر تبدیل شده بود که همگی در رقابت با یکدیگر سعی داشتند تا این کشور را در تسلط خود قرار دهند.
اکنون دولت ترکیه در قالب همان سیاست عمق راهبردی و دست دادن به برادرانشان، چند سالی است که با ارسال مزدوران، تجهیزات و حتی جنگنده و پهپادهای فراوان، یکی از عوامل اصلی جنگ داخلی لیبی است که به شدت با دیگر برادران و متحدین اولیه خود یعنی مصر، عربستان و امارات نیز در این کشور به رقابت و ستیز مشغول شده است.
4- یمن: این سرزمین با شرایط استراتژیک و دارای عمق راهبردی برای همه قدرتهای منطقهای و جهانی که طی چند سال اخیر درگیر یک جنگ داخلی و یک جنگ با ابعاد جهانی با رهبری عربستان، امارات متحده عربی و حمایت کشورهای غربی و عربی دیگر است، بخشی از آرزوی چشماندار 2023 ترکیه است.
یمن شمالی تا سال 1918 تحت سلطه عثمانی قرار داشت که در این سال توانست استقلال خود را به دست آورد. کشور یمن کنونی که دارای شرایط و ظرفیتهای استراتژیک خاص و کمنظیری است، مورد طمع سران ترکیه نیز قرار دارد، به نحوی که سران ترکیه با حمایت و همراهی اخوانالمسلمین، در بخشهایی از یمن و بهخصوص برخی بنادر این کشور در حال فعالیت نظامی و سیاسی برای اشغال و تصرف این مناطق هستند.
5- عربستان: کشور کنونی عربستان نیز تحت حاکمیت امیران حجاز، نجد و عسیر تا سال 1916 تحت سلطه و اشغال عثمانی بود که سپس با انقلاب سراسری اعراب در این سال از سلطه عثمانی خارج و تحت حمایت بریتانیا توانستند به استقلال و اتحاد دست یابند.
هر چند عربستان در ابتدای تحولات بهار عربی از متحدین اصلی ترکیه بود، اما به مروز زمان رابطه این دو کشور به رقابت شدید و اکنون به دشمنی و تهدید یکدیگر رسیده است. در واقع اردوغان در چارچوب نیات عمق راهبردی و چشمانداز 2023 خود، تسلط بر عربستان را در دستورکار داشت که اگر در سوریه و عراق به موفقیت رسیده بود، اکنون حاکم مکه و مدینه بود یا حداقل در مرزهای عربستان در حال عملیات و جنگ بودند!
6- عراق: سرزمینی که دارای عمق راهبردی برای اردوغان و اهداف چشمانداز سال 2023 است و بعد از حدود سه قرن سلطه عثمانیها در سال 1920 از سلطه عثمانی خارج و تحت قیمومت بریتانیا قرار گرفت.
تلاشهای اردوغان برای مقابله و تضعیف دولت مرکزی شیعه در عراق با توسل به دولت اقلیم کردستان عراق و استقرار پایگاههای نظامی در داخل عراق به بهانه مقابله با حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) را میتوان بخشی از اقدامات ترکیه برای تسلط مجدد بر عراق بهویژه موصل و کرکوک و رسیدن به اهداف و نیات سال 2023 و دست دادن به برادرانشان (دشمنان کنونی) در سال 2023 دانست که البته تاکنون بسیار سخت و بلکه غیر ممکن نشان داده است.
کشورهای دیگر مانند: کویت، قطر، لبنان، فلسطین، اردن، تونس، الجزایر، مراکش، سودان، سومالی، اریتره، اتیوپی، جیبوتی (کاملاً یا بخشی از آنها) را میتوان ازجمله سرزمینهایی دانست که تا 1923 از عثمانی جدا شدند و مقصود از برادران در سخنرانی احمد داووداغلو را شامل میشوند. دخالتهای ترکیه در این کشورها نیز طی سالهای اخیر شدت بیشتری یافته است.
چهارم- مأموریت تاریخی ضروری: بخش پایانی سخنرانی مهم و راهبردی احمد داووداغلو وزیر امور خارجه وقت ترکیه در سال 2012 به یک مأموریت تاریخی ضروری اشاره دارد که نشان میدهد این سیاستگذاران (رجب طیب اردوغان، احمد داووداوغلو) خود را در حال اجرای یک مأموریت تاریخی و اجتنابناپذیر در تاریخ ترکیه یعنی بازآفرینی هژمونی دوران عثمانی قلمداد میکنند!
مأموریت تاریخی مورد نظر داووداوغلو، همان دخالتهای دولت ترکیه از سال 2011 در امور سوریه، عراق، لیبی و ... از طریق دخالتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی و بهخصوص تشکیل سازمانها و گروههای مزدور و تروریست در سطح منطقه آسیای جنوب غربی است که همچنان نیز در حال پیگیری در سوریه، یمن و لیبی است.
با توجه به موارد بالا و تلاش بیوقفه سران ترکیه برای تحقق رؤیای سال 2023 یعنی تشکیل امپراتوری بزرگ ترکیه، بعید نیست برخی اقدامات مشکوک علیه کشورهای منطقه مانند حمله به نفتکش ایرانی در دریای سرخ در مهرماه 1398، حمله به نفتکش ژاپنی و ... در خرداد ماه 1398 و حتی برخی حملات به مراکز اقتصادی عربستان نیز از سوی مزدوران ترکیه صورت گرفته باشد تا موجب درگیری ایران و کشورهای عربی شده و از این مسیر به تضعیف رقیبان خود (ایران و عربستان) پرداخته، برای ادامه سیاست دخالت و اشغال سرزمینهای عربی با مشکل کمتری مواجه شود.
رجب طیب اردوغان نیز طی سالهای اخیر و در مراسم سالگرد روز پیروزی در سال 1923، بر چشمانداز افق 2023 تأکید کرده و از تغییر آینده منطقه در این سال خبر داده است. به نحوی که در شهریور 1397 چنین پیام دادهاند: ((مانند همه دورههای تاریخمان، ما امروز نیز برای خودمان و همه مظلومانی که به ما امید بستهاند مبارزه میکنیم. این بزرگواری ضعف کشور ما نیست، بلکه برعکس، بزرگترین منبع قدرت ما است. ترکیه با رسیدن به اهداف تعیین شده برای سال 2023 آینده کل منطقه و آینده ما را شکل خواهد داد.))
*
اقدامات و فعالیتهای گسترده دولت ترکیه به رهبری اردوغان در سراسر آسیای جنوب غربی (شمال ¬آفریقا، شرق -اروپا، قفقاز، حوزه خلیج فارس) و اصرار بر قدرتنمایی، کسب و افزایش قدرت و منافع ترکیه در این منطقه با استفاده از ابزارهای نظامی و سیاستهای ستیزهجویانه نشان میدهد که رؤیای امپراتوری ترکیه و حاکمیت جهانی اردوغان بر منطقه، همچنان در چارچوب اهداف و نیات سیاست عمق راهبردی استاد احمد داووداغلو و چشمانداز سال 2023 در حال پیگیری است.
چشمانداز 2023 به عنوان سال رؤیایی در تاریخ جمهوری ترکیه که مصادف با یکصدمین سالگرد تشکیل جمهوری ترکیه نیز هست، یک سیاستگذاری بسیار بلندپروازانه و البته قدرتطلبانه و ستیزهجویانه است که میتواند راز سیاستهای اردوغان را افشا کند.
معمای اردوغان برای یک دهه دخالت در کشورهای دور و نزدیک و بهخصوص کشورهای اسلامی و عربی منطقه را میتوان با کمک دو مؤلفه اصلی سیاستگذاری این کشور یعنی "سیاست عمق راهبردی" و "سخنرانی چشمانداز 2023" استاد اعظم سیاستگذاری ترکیه احمد داوودغلو به خوبی رمزگشایی، نیات و اهداف دولت ترکیه را از فضای رازآلود و ابهامآمیز آن خارج، شفاف و آشکار کرد.
سیاست کشورگشایی، تصرف و اشغال سرزمینهای اسلامی از شمال عراق، شمال شرقی سوریه، بنادر یمن، لیبی، مصر و ... را میتوان نیت و هدف اصلی سیاستگذاران ارشد ترکیه طی یک دهه اخیر دانست که اکنون جلوههای بیشتری از آن در اشغال بخشی از سوریه و دخالت مستقیم در لیبی به خوبی قابل مشاهده است.
**
یکی از اصلیترین موانع و ابزار بازدانده مقابل سیاستگذاران سلطهطلب ترکیه را باید ایران دانست که در بسیاری مواقع و بسیاری مکانها در مقابل زیادهخواهی، سلطهطلبی و اشغالگری دولت ترکیه ایستاده و مانع نفوذ ترکیه و اشغال کشورهای اسلامی منطقه توسط ترکیه شده است.
شکست و سرنگونی دولت محمد مرسی توسط نظامیان مصری را میتوان یکی دیگر از موانع بزرگ سیاستگذاری دولت ترکیه دانست که مانع از تسریع اشغال و تصرف سرزمینها و کشورهای عربی مانند: سوریه، لیبی، تونس و حتی عربستان سعودی شد.
به صراحت میتوان گفت که استقامت و پایداری ایران در مقابل زیادیخواهی و احساس سلطهطلبی سران ترکیه و سپس شکست دولت محمد مرسی در مصر ازجمله دلایلی بودند که تاکنون از تحقق رؤیای امپراتوری اردوغان در 2023 جلوگیری نمودهاند.
سرنگونی دولت مرسی در مصر (2013)، دشمنی عربستان و امارات به همراه دولت جدید مصر با دولت ترکیه و اقدامات سلطهطلبانه این کشور را میتوان جلوهای از احساس خطر کشورهای عربی از سیاستهای سران ترکیه دانست که اکنون به تقابل در لیبی، سوریه، یمن و حتی قطر نیز کشیده شده و موجب تهدید دولتمردان ترکیه علیه مصر، عربستان و امارات متحده عربی شده است.
شاید اگر سیاستهای ایران برای تقویت محور مقاومت در منطقه و از سوی دیگر تغییر دولت مصر و قدرتیابی عبدالفتاح السیسی در این کشور نبود، اکنون ترکیه و اردوغان بر بخشهای گستردهای از سرزمینهای از دست داده در دوره تاریخی 1911 تا 1923، تسلط مجدد یافته و حتی کشورهایی مانند: لیبی، عراق، سوریه، عربستان، امارات متحده عربی، سودان و ... به خاک ترکیه اضافه شده و دولتهای محلی تحت سلطه ترکیه در آنها حاکم بودند.
***
سیاستگذاری بلندپروازانه، آرمانی و رازآلود سران ترکیه از آغاز قرن بیست و یکم با قدرتیابی حزب عدالت و توسعه در سال 2002 در ترکیه، تحت عنوان سیاست "عمق راهبردی" تعریف و پیگیری شده است که افشای اهداف و نیات این سیاستگذاری سرانجام در اوج تحولات سیاسی جهان عرب در سال 2012 توسط وزیر امور خارجه وقت ترکیه یعنی احمد داووداوغلو صورت گرفته و پرده از سیاست حاکمیت جهانی ترکیه برداشته شد.
سیاست حاکمیت جهانی ترکیه تحت رهبری اردوغان و داووداغلو، دارای اهداف و نیاتی بودند که اکنون تا حدودی روشن و آشکار شدهاند که بیشتر بر حاکمیت مطلق و قیمومت بر کشورهای عربی و اسلامی استوار است. اما ابزارها و تاکتیکهای این راهبرد میتواند بسیار خطرناکتر باشند که علاوه بر دخالت نظامی آشکار در سوریه، عراق، لیبی و ...، ایجاد فتنه، تنش و درگیری میان کشورهای منطقه و بهخصوص ایران با کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس را نیز شامل میشود.
دخالتهای مستمر، مکرر و گسترده سیاسی و نظامی دولت ترکیه در کشورهای جهان اسلام و عرب را میتوان جلوههایی از سیاست عمق راهبردی با هدف تصرف و اشغال سرزمینهای از دست داده امپراتوری عثمانی طی سالهای قبل از 1923 دانست که قرار بوده تا سال 2023 به ترکیه بازگردانده شوند و امپراتوری جدید ترکیه با رهبری رجب طیب اردوغان تشکیل شود.
اهمیت ویژه سال 2023 برای سیاستگذاران کنونی ترکیه و بهخصوص رئیس جمهوری این کشور را میتوان زنگ خطری برای سایر کشورهای منطقه قلمداد کرد که فریب سیاستهای نیرنگگونه ترکیه را نخورده و به ابزار قدرتیابی ترکیه و فروپاشی نظم کنونی آسیای جنوب غربی، تبدیل نشوند.
افشای نیات و اهداف سلطهطلبانه ترکیه در کشورهای عربی و اسلامی و بهویژه رویدادهای لیبی، سوریه و یمن برای شهروندان و رهبران این کشورها میتواند فرصت مناسبی برای کشورهای بزرگ جهان اسلام یعنی ایران، مصر، عربستان و حتی عراق باشد تا ضمن کاهش اختلافات خود، از تحقق سیاست تشکیل امپراتوری ترکیه نوین در 2023 جلوگیری کنند.
از زمان وقوع جنگ در سوریه و پیدایش داعش و سایر گروههای تروریستی امثال جبههالنصره، احرارالشام و غیره، ترکیه به عنوان همسایه سوریه، به مخالفت با دولت قانونی سوریه برخواسته و شدیدترین مواضع را نسبت به دولت این کشور داشته است که این خصومتها از حمایت و پشتیبانی از گروههای مسلح گرفته تا خرید نفت از داعش به قیمت بسیار پایین و حملات مکرر به مواضع ارتش و نیروهای سوری را شامل میشود.
حال این سوال طرح میشود که دلیل اقدامات ترکیه چیست و این کشور چه هدفی را در این حملات دنبال میکند؟
دولت ترکیه از زمان به روی کار آمدن رجب طیب اردوغان به دنبال ایجاد تحولات گسترده در این کشور و تبدیل ترکیه به یک قدرت منطقهای و حتی فرامنطقهای بوده است که البته در این دوره شاهد پیشرفت چشمگیر ترکیه بودهایم. هرچند که از گذشتهای دور، اختلافات مابین ارتش و دولت همواره موجب بروز مشکلاتی در این کشور شده بود که دلیل این مدعا تعداد بالای دفعات انجام کودتا در آن بوده است.
اما راه حل ترکیه برای حل این مساله، به عنوان یکی از اصلیترین مشکلات دولت، کودتای سال 1395 شمسی بود. کودتایی که اصل آن را نمیتوان انکار کرد اما وقوع بدون برنامه و رهبری و فرماندهی دقیق آن را میتوان در توانایی نیروهای اردوغان در رخنه مابین نیروهای کودتا دانست. اردوغان بیش از هرکس دیگر، نیاز به این کودتا داشت چرا که به بهانه این کودتا، ضمن سرکوب سران قدرتمند ارتش، نیروهای مخالف خود در ادارات، سازمانها، دانشگاهها و حتی مدارس را شناسایی و سرکوب کرده و از طرف دیگر دست فتحالله گولن، به عنوان یکی از رجال قدرتمند ترکیه و یکی از اصلیترین رقبای خود را از قسمتهای مهم ترکیه کوتاه و قدرت خود در ترکیه را تثبیت کرد.
با تحکیم قدرت دولت، زمان گسترش قلمرو نفوذ ترکیه در منطقه و به عبارتی افزایش عمق استراتژیک آن ولو به قیمت تجاوز غیرقانونی به کشوری دیگر با حمایت از گروههای تروریست فرا میرسد که این اقدامات در منطقه ادلب سوریه رخ میدهد.
همچنین ترکیه از ورود به مباحث فرامنطقهای نیز غافل نمیشود و در مسافت نزدیک در قطر و در مسافت دور، دست اتحاد به سوی لیبی دراز میکند که بالاخره هر دو با وجود برخی موانع به نتیجه میرسد.
کاملا مشهود است که اردوغان درصدد احیای امپراطوری عثمانی است و در این راستا تمام تلاش خود را انجام میدهد تا جایگاه خود را بصورت پله به پله تثبیت کرده و رو به جلو حرکت کند.
اما موضوع به این سادگی نیست که اردوغان به نتیجه مطلوب مدنظر خود چشم دوخته است. ورود ترکیه به خاک سوریه، آن هم بدون مجوز دولت قانونی این کشور که مورد تائید سازمان ملل متحد نیز هست، به منزله اعلام جنگ به آن است که دامنهی این جنگ به کشورهای روسیه و ایران، به عنوان متحدین سوریه که البته به صورت قانونی و به دعوت دولت رسمی این کشور در آن حضور دارند و چه به صورت رسمی و چه به صورت مستشاری فعالیت میکنند کشیده میشود و طبیعتاً ترکیه توان مقابله با این دو دولت را ندارد چرا که با هر دو این کشورها حجم وسیعی از مبادلات تجاری و اقتصادی دارد و از طرف دیگر، از توان نظامی کافی برای مقابله با این کشورها برخوردار نیست.
از سویی دیگر، ترکیه پشتگرم به حمایت کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است و امیدوار است در این جولاندهی خود، از حمایت نظامی کشورهای اروپایی برخوردار باشد که تاکنون ناتو به این درخواست ترکیه پاسخ منفی داده و از ورود به جنگی که انتهای آن معلوم نیست و حتی هدف دقیقی برای آن وجود ندارد اجتناب کرده است.
در نهایت آنچه که میتوان از اقدامات ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان برداشت کرد، تفکر پوچ احیای امپراطوری عثمانی و تسلط بر ممالک تحت پوشش آن است که در صورت استمرار این سیاست، ترکیه را با کشورهای همسایه و حتی کشورهای فرامنطقهای درگیر خواهد کرد که این درگیری برای کشوری مانند ترکیه که حجم عظیمی از اقتصاد آن را صنعت گردشگری و نیز فروش تولیداتی نظیر پوشاک و لوازم خانگی به کشورهای همسایه را با مشکل مواجه کرده و تداوم این روند ضربات جبرانناپذیری به حیثیت سیاسی و منطقه ترکیه و اقتصاد این کشور وارد خواهد کرد و اجماعی از کشورهای متحدالمنافع را علیه ترکیه به راه خواهد انداخت.
رئیس جمهور ترکیه به پیروزیهای نظامی، امنیتی و دیپلماتیک اکتفا نمیکند، وی یک سلاح مهم دیگر نیز در اختیار دارد که همان سلاح روانی اوست، که باعث تحقق برتری ترکیه بر دولتهای عربی رقیب ان شده است.
برخلاف اوضاع داخلی دشواری که در سطوح سیاسی، اقتصادی و مردمی در ترکیه وجود دارد، رجب طیب اردوغان ثابت کرده است که در تمام جبهههای خارجی، به لطف سلاحهای متعددی که در اختیار دارد، بسیار قدرتمند است.
پس از آنکه اردوغان از دادن امتیاز به رئیس جمهور روسیه در لیبی امتناع کرد و این مساله موجب لغو سفر وزیر دفاع و وزیر خارجه روسیه به آنکارا شد، رئیس جمهور ترکیه با فرستادن مولود چاوش اوغلو و برات البایراک، وزرای خارجه و اقتصاد خود به طرابلس، همه را غافلگیر کرد.
براساس اطلاعات موجود، لیبی با واگذاری برخی پایگاههای دریایی و هوایی خود به ترکیه و حضور نظامی فعال ان در این کشور، موافقت کرده است و این به معنای حمایت از نقش ترکیه در جریان پرونده لیبی و شمال افریقاست.
مشخص است که کلید تمام این معادلات، به دست اردوغان است، بویژه در صورتی که شرایط فعلی ادامه داده باشد و حکومت الوفاق باقی بماند. به مرور زمان، قدرت گروههای اسلامی با حضور نیروهای ترکیه در لیبی افزایش مییابد و آنکارا به انتقال نیروهای مسلح خود از سوریه به لیبی ادامه میدهد. همین مساله بر دشواری مقابله نیروهای حفتر میافزاید، بویژه آنکه تحت فشار آمریکا، موضع مصر، امارات و عربستان سعودی در مورد لیبی، «عقب نشینی» بوده است.
برتری ترکیه در لیبی و حمایت مستقیم و غیر مستقیم آمریکا برای اردوغان کافی بود تا در برابر فشارهای روسیه در ادلب مقاومت کرده، حضور نظامی خود در ان را ادامه داده و شرایط اقتصادی و سیاسی داخلی ترکیه، تاثیری بر حضور ان در سوریه نداشته باشد.
این امر، بر مذاکره روسیه-ترکیه منعکس شد، که به نظر میرسد در مورد ادلب به در بسته خورده است، چرا که مواضع رسمی ترکیه نشان میدهد که انکارا هرگز از شمال سوریه عقب نشینی نمیکند.
اردوغان توانسته است از واقعیت آزار دهنده عربی که دلیل آن اختلافات بین دولتهای عربی و توطئه آنها علیه یکدیگر است، استفاده کرده و به کمک آن، اهداف متعددی را محقق کرده و احیای امپراطوری عثمانی را محتمل کند.
پس از آنکه سریالهای درام ترکی تلاش کردند تفکر احیای امپراطوری عثمانی را در کشورهای عربی و اسلامی منتقل کنند، پخش این سریالها همزمان شد با فضای پیروزیهای منطقهای و بین المللی اردوغان. این سریالها و در واقع رسانه، ابزار مهمی است که اردوغان با استفاده از آن تلاش میکند یک ائتلاف سیاسی، اقتصادی و عقیدتی ایجاد کند، که به کلی از ائتلاف سنتی عربستان که رهبری آن را سعودیها بر عهده دارند، به دور باشد.
نکته عجیب آنکه فکر احیای امپراطوری عثمانی توسط اردوغان، به سختی در فرهنگ کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین رخنه کرده است و نخست وزیر پاکستان و مادورو از افرادی هستند که از سریال ترکی با این مضمون، استقبال زیادی میکنند!
شکی نیست که اردوغان با تمام ابزارها و قدرت خارجی و داخلی خود برای احیای دوباره این امپراطوری تلاش میکند و نظامهای عربی به صورت مستقیم و غیر مستقیم، خواسته یا ناخواسته به پیشبرد اهداف وی کمک کرده اند. همه خواهند دید مادامی که اردوغان احساس قدرتمندی کند، عقب نشینی نمیکند.
"محمد ایوب"، استاد روابط بینالملل دانشگاه میشیگان و از اعضای ارشد "مرکز سیاست جهانی"، در تحلیلی برای این مجله نوشت: «مطالب زیادی درباره دلایل فوری اقدام رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه مبنی بر تغییر ماهیت "ایا صوفیه" از موزه به مسجد، نوشته شده است. در حالی که عواملی مانند جستوجوی اردوغان برای اقداماتی پوپولیستی به منظور حفظ محبوبیت رو به افول او در پی بیکفایتی اقتصادی، افت شدید ارزش لیره و افزایش بیکاری و نیز شیوه استبدادی او به زمانبندی این اقدام کمک میکنند، این را روشن نمیکنند که چرا بخش زیادی از جمعیت ترکیه با اشتیاق از این اقدام استقبال کرده است.
این موضوع فقط با استناد به تاریخ اخیر ترکیه به اندازه ۱۰۰ سال، قابل توضیح است. ترکها خود را وارثان حقیقی امپراتوری عثمانی میدانند. تلاشهای آتاتورک و جانشینان "کمالی" او برای پاک کردن گذشته عثمانی به منظور ساخت جمهوری رؤیاهای خود که به سفارش اروپا ساخته شده است، ممکن است موقتاً این احساس را زیر خاک برده باشد، اما هرگز قادر نبوده آن را از روان اکثریت بزرگی از جمعیت ترکیه پاک کند. در بین چیزهای دیگر، محبوبیت گسترده فیلمها و سریالهای ترکی با موضوعات عثمانی، مانند "ارطغرل"، که مبتنی بر زندگی و فتوحات پدر بنیانگذار امپراتوری عثمانی است، گواهی بر صحت این ادعا است.
این احساسات ژرف در بین جمعیت سرزمین مرکزی آناتولی، با انتخاب حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان که به گذشته عثمانی و اسلامی ترکیه افتخار میکرد و در سال ۲۰۰۲ به قدرت رسید، به شکل دراماتیکی آشکار شد. پیروزی حزب عدالت و توسعه نه تنها نخبگان سیاسی سکولار که عمدتاً از کمربند ساحلی غربی برآمده بودند بیقدرت ساخت، بلکه نفوذ افسران ارشد نظامی سکولار را نیز که خود را حافظ ایدئولوژی کمالیست در زندگی سیاسی کشور تلقی میکردند، به شدت کاهش داد. این ائتلافی از جمعیت مذهبی آناتولی و عناصر لیبرال ضد استبدادی در مناطق ساحلی بود که حزب عدالت و توسعه را به قدرت رساند و به از بین بردن ساختار قدرت استبدادی کمالیستی تحت سلطه ارتش کمک کرد.
در حالی که عناصر لیبرال از سال ۲۰۱۳ و همزمان با گرایشهای استبدادی اردوغان، از توهم خود خارج شدهاند، مرکزیت مذهبی سرزمین آناتولی، تاکنون در کنار او ایستاده است. این بدین معنی است که اردوغان ناچار بوده بیشتر و بیشتر به احساسات جمعیت ناظری که حاملان واقعی میراث عثمانی هستند، بپردازد؛ چرا که سلطان عثمانی نیز، به ویژه طی سالهای امپراتوری عثمانی، خلیفه اسلام و نماد پیروزی مسلمانان بر اروپای مسیحی تلقی میشد. در اوج امپراتوری عثمانی، سلطان-خلیفه بر یک سوم اروپا فرمانروایی میکرد و ارتش عثمانی در سال ۱۶۸۳ بر دروازههای وین کوبید. تنها در نیمه دوم قرن نوزدهم بود که امپراتوری عثمانی به آهستگی دچار ازهم پاشیدگی شد و به طور پیوسته داراییهای اروپایی خود در بالکان را از دست داد. سرانجام نیز زمانی با ضربهای مهلک مواجه شد که به دنبال شکست در جنگ جهانی اول، بخشهای عرب این امپراتوری از کنترلش خارج شدند.
مانند نمکی که بر زخم پاشیده شود، معاهده "سور" که توسط متفقین پیروز بر رژیم شکستخورده عثمانی تحمیل شد، آناتولی را هم تحتالشعاع قرار داد. آناتولی غربی، به یونان اعطا شد و آناتولی جنوبی و آناتولی جنوب شرقی هم به ترتیب، به عنوان "مناطق نفوذ" و در واقعیت به عنوان نیمه- مستعمره، به ایتالیا و فرانسه داده شد. علاوه بر اینها، بخشهای قابل توجهی از آناتولی غربی نیز به دولتهای در حال ساخت کرد و ارمنی تبدیل شدند. این برای جمعیت ترک آناتولی، بیش از قدر تحمل بود؛ به ویژه برای ارتش ترک، که در زمان مصطفی کمال (که بعداً آتاتورک نام گرفت)، در برابر سلطان عثمانی که ابزار تسلیم را امضا کرده بود، قیام کرد.
در جنگ سخت استقلال که چهار روز به طول انجامید، ترکها، یونانیها را از آناتولی غربی بیرون کردند و دولتهای در حال ساخت ارمنی و کرد را منتفی کردند. با این وجود، آتاتورک از این هوشمندی استراتژیک برخوردار بود که بخشهای عربی امپراتوری عثمانی را برنگرداند چرا که جمهوری ترکیه را در درگیری مستقیم با بریتانیا و فرانسه قرار میداد.
مرزهای جدید ترکیه در توافق لوزان که در سال ۱۹۲۳ به امضا رسید و در پایان موفقیتآمیز جنگ استقلال ترکیه و کم و بیش در مطابقت با مرزهایی که توسط مجلس ملی کبیر ترکیه تعیین شده بود، مشخص شد.
واکنش همراه با استقبال ترکها به تغییر کاربری ایا صوفیه، نمیتواند بدون ارجاع به این حقیقتهای تاریخی توضیح داده شود. تلاش قدرتهای متحد مسیحی برای چند پاره کردن سرزمین ترکیه و نیز جدا کردن قسمتهای غیرترک و تقسیم آنها بین خودشان، مؤلفههای قدرتمندی برای ترکیه هستند تا یادآور از دست دادن عظمت گذشته برای نسلها باشند. تغییر ایا صوفیه از موزه به مسجد هم به عنوان بخشی از این فقدان برداشت شد تا مرهمی برای آن باشد.
مسجد ایا صوفیه نماد مهمی برای پیروزی امپراتوری عثمانی در برابر امپراتوری بیزانس در سال ۱۴۵۳ بود و نشان غرور ترکیه به حساب میآمد. تصمیم آتاتورک مبنی بر تغییر آن به موزه برای نمایش میراث دوگانه بیزانسی و اسلامی، تلاشی برای به نمایش کشیدن گسست از آنچه که او به عنوان گذشته مخوف عثمانی تلقی میکرد، و نیز تأییدی بر اعتبارنامه ترکیه به عنوان یک ملت "متمدن" در نگاه غرب، بود. اما، این تصمیم با مخالفت تودههای ناظر مذهبی که با روح اسلام و عثمانی تنیده شده بودند، روبهرو شد.
این احساسات، تا زمانی که نخبگان سکولار و استبدادی کمالیست، چه نظامی و غیرنظامی، در قدرت مطلق بودند، خفته باقی ماند. با این وجود، هنگامی که معادله با ظهور حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ عوض شد، این دیدگاهها به ابراز خود پرداختند.
اردوغان و رهبری حزب عدالت و توسعه در برابر فشار برای تغییر وضعیت ایا صوفیه تنها تا زمانی مقاومت کرد که باور داشت ترکیه شانس معقولی برای وارد شدن به اتحادیه اروپا دارد و اقتصاد ترکیه تحت رهبری اردوغان، در حال شکوفایی بود.
با این وجود، در حال حاضر روشن شده که به لطف قدرتهای عمده اروپایی که احساس میکنند شخصیت مسیحی اتحادیه اروپا تحت تهدید شمولیت ترکیه مسلمان قرار میگیرد، در به روی عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا کاملاً بسته شده است. "والری ژیسکار دستن"، رئیس جمهور اسبق فرانسه این احساس را به روشنی اینطور خلاصه کرده که "تابعیت اروپایی، تابعیت مسیحی است".
بنابراین، تغییر کاربری ایاصوفیه به مسجد، که به مدت ۵۰۰ سال برای این کاربری تعطیل بوده، به عنوان اقدامی برای احیای محبوبیت روبه افول اردوغان، اقدامی جذاب و نسبتاً بیهزینه برای او بود. با این وجود، چنین اقدامی نمیتواند در خلاء موفقیت ایجاد کند. این تصمیم در نطر اکثریت جمعیت ترکیه، قماری است که اردوعان انجام داده و دلیل کافی برای این نتیجهگیری است که به نفع او عمل خواهد کرد.
چند سال پیش یک فرد آکادمیک سکولار ترک و از دوستان خوبم به من گفت: "آتاتورک مرد فوقالعادهای بود اما برای ما مردمی بدون تاریخ به ارمغان گذاشت". تبدیل مجدد ایا صوفیه به مسجد در نظر بخش قابل توجهی از جمعیت ترکیه، بخشی از تلاش برای بازیابی تاریخ این کشور تلقی میشود.»
منابع:
1- ذوالقدرپور، اسلام. ۱۳۹۲. هویت غرب مرکزگرا و روابط غیرهمکارانه ایران و ترکیه طی سالهای۲۰۱۲-۲۰۰۸، ﭘﺎﯾﺎنﻧﺎﻣﻪ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ارﺷﺪ علوم سیاسی. داﻧﺸکده علوم انسانی. داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ، واﺣﺪ ﻋﻠﻮم و ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ایلام. ص 150
2- خبرگزاری تابناک- 5 شهریور 1390، به آدرس: https://www.tabnak.ir/fa/news/186408
3- خبرگزاری کردپرس. 8 شهریور 1397، به آدرس: https://kurdpress.com/details.aspx?id=41236
4-بصیرت